ته نشین شده اند و مثل موج سوارها از رویشان میجهم. حس نمیکنم که سختند. حس میکنم شتید اما اهتمامی نمی ورزم. قوی بودنی که تظاهر نیست و واقها چشمه ای قدرتمند دارد چقدر شیرین است. اینکه گل بخری برای خودت و بگذاری روی موهایت. خوب بخوابی و خوب بخندی. کیف کنی با بوی گلخانه ها. زور بزنی شعر جدید بگویی. به انارهای دانه شده ی شب شعر فکرکنی.اینکه بتوانی فعلا رویاهایت را تعلیق کنی هم بد نیست. دستت اگر به جیبیت نمیرسد بد نیست ویترین آرزوهایت را فعلا نگاه نکنی. همان نیم نگاه کافیست. اطناب مخل را چقدر دوست دارم وقتی کمک کند چند ثانیه هم شده در خیال خام خوش معلق بمانم. چقدر خودمان را شکنجه کنیم که توی مغزمان و توی چشممان با درون زندگیمان فاصله دارد. که آقا شکاف بزرگی دارد. چقدر صبر کنیم یک روزی یک آدم جدید، یک کشور جدید حتی آن را به تو بدهد. که آن شکاف را بزداید. آمدیم رفتی ماه و آب از آب تکان نخورد :) بیخیال رفیق.
- ۹۷/۰۸/۲۳