بعضی وقتا خطا میکنم، سعی در شکستن آینه میکنم. معلومه که همه ی ما از وجوهی در خودمون بیزاریم. من هم بیزارم. از بیش از حد برونگرا بودنم. اینکه گرایشی به درون ندارم و هیچ چیز پنهانی. من آدم جار زدن رازهام. از فاش گفتن لذت میبرم. از دیدن آدمهایی که حرفی رو سالها در دلشون نگه میدارند تعجب میکنم و بیش از همه میترسم. احساس میکنم حرف در دل میگنده. دست خودم نیست. از فاش گویی هایی که بهم ضربه زدند هم عبرت نمیگیرم.از اینکه درونم از آینه شفافتره برای دیگران ابایی ندارم. از اینکه هیچ چیز نامکشوفی برای مخاطب نمیذارم بیمی ندارم. اما در درون...
نه نه! تمام درون من در فضا پخش نیست اونهم چون تمام درون من دیدنی نیست. باید بوییده بشه، لمس بشه. نباید بذارم برای دیگران به این زودی تموم بشم...
اصلاً برایی همینه که اینجا مینویسم. برای اینکه بیش ازین خودمو لو ندم :)
- ۹۷/۱۰/۳۰